|
اتفاق بامزه .
يکی نيست به اين رئيس ما بگه بابا کم ادعات بشه . توی رشته عمران يه نرم افزار هست به نام SAP90 ، که از برنامه های اصلیسازه است ، البته اديشن جديدتر اين برنامه ؛ SAP2000 ؛ موجوده و امروزه کسیاز SAP90 استفاده نميکنه . (اين يک توضيح ضروریبرای فهم بهتر مطلب بود ! ) امروز تو شرکت يه کاری پيش اومد که بدجور نياز به SAP90 شد . اومدن سراغ کارشناسان بخش ، از تک تکشون پرسيدن ، اما کسی SAP90 بلد نبود .( همه مال نسل جديد هستن و با ورژن 2000 کار کردن) به اينجا که رسيد رئيس گفت مشکلی نيست ، من خودم SAP90 کار کردم ، الان رديفش ميکنم . اومد نشست پشت کامپيوتر ، اولش که آيکون WORDPAD رو ديد گفت آهان پيداش کردم ، اينم SAP90 !! خلاصه وارد WORDPAD شد ، حالا گير داد که نميدونم چیچیرو insert کنه . اومد مثلا" insert کنه ، ميدونين چی کار کرد؟ نوار فونت WORDPAD رو کشيد پائين که دنبال FILE بگرده !!! من که از خنده ترکيدم و از اتاق دويدم بيرون ، بقيه بچه ها هم خيلیسعی کردن خودشونو کنترل کنند ، اما يه دفعه گروه سازه رفت رو هوا ... فکر نکنين که رئيس کم آورد ها ، تا يه ساعت توی نوار فونت WORDPAD دنبال FILE برنامه SAP90 ميگشت !!! ...Iman... | 9:19 AM | [+]
غذای نذری به اسم امام حسين (ع) پخش ميشود . در مجلس همه جور آدمی هستند، دارا و ندار ، باسواد و بيسواد .
بالای مجلس مرد شکم گنده ای که ماشين چند ده ميليونيش دم در پارکه نشسته ، دم در راننده فقير مرد شکم گنده . غذا رو خيلی زود ميارن ، مردم خيلی حال عزاداری ندارند . اول از بالای مجلس شروع ميشه ، نفر اول مرد شکم گنده س ، بسم الله ؛ راننده فقير بلند ميشه که کمک کنه ، مشخصه که هيچکس دلش نميخواد دست راننده به غذاها بخوره ، آخرش مرد شکم گنده داد ميزنه : " پسر تو نميدونی قبل غذا بايد دستاتو بشوری ؟" راننده ميره دستاشو ميشوره ، با همون شلنگی که چند ساعت قبل به گوسفند آب داده بودن . "بر محمد و آل محمد صلوات" ... صدای يکیاز حضار بلند ميشه . غذا به همه ميرسد ، حتی به راننده فقير ، با ولع پلو رو با نون لقمه ميگيره ميخوره . لقمه اول ، بغل دستيش محکم با آرنج ميزنه بهش : "مرد حسابی غذای امام حسين رو بدون بسم الله شروع ميکنی ؟" راننده فقير بلند بسم الله ميگه ، طوری که همه به سمتش برميگردند . راننده فقير دم در نشسته ، هر کسی ميخواد رد شه يه لگدی بهش ميزنه ، لگد آخر خيلی محکمه ، غذاش ميريزه روی زمين. تند و تند جمع ميکنه ميريزه تو کيسه ش ، چند قاشقی ميشه ، زير لب ميگه : " اي امام دهم ، حسين جان ، قربونت برم ، شکرت" کيسه غذا رو نميندازه بيرون ، ميگه برای دختر کوچولوش که مريضه ميخواد ، ميگه اين غذا شفابخشه ، با اطمينان ميگه . مرد شکم گنده پا ميشه ، يکیبلند ميگه به سلامتیحاج آقا صلوات ... مرد شکم گنده با لگد ميزنه به پهلوی راننده ، " پسر اون ديگ رو بذار پشت ماشين " مجلس تمام ميشود ، همه اتاق را ترک ميکنند ، سراسر اتاق بوی غذای فاسد پيچيده ، تنها در يک نقطه مشامت آزار نميبيند ، دم در ، جايی که مرد راننده نشسته بود . ... تاسوعا و عاشورای امام حسين تسليت باد . ------------ پانوشت: سعیميکنم بعد از اين يه کمیزود به زود بنويسم . ...Iman... | 10:20 AM | [+]
کاش ميخوابيدم ، رويای تو انتظار مرا ميکشد ؛
اما چگونه؟ ... خواب مدتهاست که از چشمان من رخت بر بسته است ؛ از آن زمان که بيقرار يافتن تو بودم ، که از اضطراب فردا هميشه بيدار بودم ؛ تا اين زمان که مست حضور تو هستم ، که از شوق عشق تو خواب را فراموش کرده ام . ...Iman... | 9:36 AM | [+] |
|||||||