|
روی دار قالی تنها يک تار بود ، نمادی از فرش ... فرشی که صاحب نخستين تنهايش گذاشته بود ، فرشی که هيچگاه نوازش قاليباف را لمس نکرده بود ...تار الوان که ديگر رنگی نداشت ... معلق ميان دو چوب بيجان .
پودی می آمد ... سبک ... رقصان در باد ... از آسمان تا زمين ... تار راه را بر پود بست ، گره زد ... پود ايستاد ، لحظه ای درنگ ... از آسمان تا زمين ... پود چرخيد ... دور تار تنها ...هزاران بار ... تن تار پوشيده شد ... با هزاران گره ... دار قالی ... با يک تار و يک پود و هزاران گره ... از آسمان تا زمين ... نمادی از فرش ... نه ، زيباترين فرش ... ...Iman... | 8:26 AM | [+] |